در سال 1356 به عضویت کمیته مرکزی ح.د.خ.ا درآمد و پس از پیروزی کودتای 7 ثور 1357 وی به عنوان عضو شورای انقلابی و در برج سرطان همان سال به عنوان سفیر افغانستان در تهران تعین گردید. در ماه میزان همان سال به هنگام تصفیه پرچمیها از سوی جناح خلق از سوی ترهکی ـ امین به کابل برنگشته در خارج ماند و در 6 جدی 1358 هش همراه ببرک کارمل و سپاهیان شوروی به کابل آمد و از آن زمان به سمت رئیس سازمان اطلاعات و امنیت (خاد) تعیین گردید و تا برج ثور 1365 این وظیفه را با موفقیت انجام داد. وی که در طی این مدت توجه روسها را به خود جلب کرده و عدهی زیادی از اعضای حزب و نیروهای امنیتی و مسلح را با خود همراه ساخته بود، در تاریخ مزبور به عنوان منشی عمومی، (دبیر کل ح.د.خ.ا) انتخاب گردید، و در ماه میزان همان سال به عنوان رئیس شورای انقلابی و در ماه قوس 1366 پس از تشکیل لویه جرگه به عنوان رئیس جمهور افغانستان تعیین گردید.
پس از تغییر نام، تشکیلات و اساسنامه حزب دموکراتیک خلق، در ماه سرطان 1369 به عنوان رئیس «حزب وطن» انتخاب گردید و سرانجام تحت فشار مجاهدین و تسریع فروپاشی پایههای لرزان رژیم او در اواخر حمل 1371 از ریاست جمهوری استعفا داده و هنگامی که میخواست از فرودگاه کابل به جانب هند به قصد ملحق شدن به خانوادهاش پرواز کند، نیروهای مسلح مانع پرواز او گردیده، ناگزیر به دفتر نمایندگی سازمان ملل پناه برد و سالها در آن جا به عنوان پناهنده زندگی میکرد تا این که در شب 5 میزان 1375 که طالبان به کابل وارد شدند، او را از دفتر سازمان ملل بیرون آورده شب هنگام همراه برادرش بدار آویخته و بدین ترتیب به زندگی پر ماجرایش پایان بخشیدند.
داكتر نجیب الله
نجیب الله فرزند اختر محمد، از قبیله احمد زی از تیره غلزایی پشتون، در سال 1326 در پکتیا متولد شده است. پدر وی کارمند اداره تجارت افغانستان در پیشاور بود. وی در سال 1343هش، از لیسه (دبیرستان) حبیبیه فارغ گردید و در سال 1354 از دانشکده طب دانشگاه کابل، فارغ التحصیل گردید. نجیب در سال 1344 به عضویت جناح پرچم ح.د.خ.ا درآمد و به فعالیت شدید و تند حزبی و دانشجویی آغاز کرد. ولی در جریان این فعالیتها دو بار دستگیر شد، اما با اعمال نفوذ پدرش از زندان آزاد گردید. در درگیریهای فیزیکی میان گروههای رقیب (چون خلق، پرچم، شعله جاوید، جوانان مسلمان و ...) وی نقش بسیار فعال و برجسته داشت و از همین زمان به بزن بهادری شهرت یافت.
در سال 1356 به عضویت کمیته مرکزی ح.د.خ.ا درآمد و پس از پیروزی کودتای 7 ثور 1357 وی به عنوان عضو شورای انقلابی و در برج سرطان همان سال به عنوان سفیر افغانستان در تهران تعین گردید. در ماه میزان همان سال به هنگام تصفیه پرچمیها از سوی جناح خلق از سوی ترهکی ـ امین به کابل برنگشته در خارج ماند و در 6 جدی 1358 هش همراه ببرک کارمل و سپاهیان شوروی به کابل آمد و از آن زمان به سمت رئیس سازمان اطلاعات و امنیت (خاد) تعیین گردید و تا برج ثور 1365 این وظیفه را با موفقیت انجام داد. وی که در طی این مدت توجه روسها را به خود جلب کرده و عدهی زیادی از اعضای حزب و نیروهای امنیتی و مسلح را با خود همراه ساخته بود، در تاریخ مزبور به عنوان منشی عمومی، (دبیر کل ح.د.خ.ا) انتخاب گردید، و در ماه میزان همان سال به عنوان رئیس شورای انقلابی و در ماه قوس 1366 پس از تشکیل لویه جرگه به عنوان رئیس جمهور افغانستان تعیین گردید.
پس از تغییر نام، تشکیلات و اساسنامه حزب دموکراتیک خلق، در ماه سرطان 1369 به عنوان رئیس «حزب وطن» انتخاب گردید و سرانجام تحت فشار مجاهدین و تسریع فروپاشی پایههای لرزان رژیم او در اواخر حمل 1371 از ریاست جمهوری استعفا داده و هنگامی که میخواست از فرودگاه کابل به جانب هند به قصد ملحق شدن به خانوادهاش پرواز کند، نیروهای مسلح مانع پرواز او گردیده، ناگزیر به دفتر نمایندگی سازمان ملل پناه برد و سالها در آن جا به عنوان پناهنده زندگی میکرد تا این که در شب 5 میزان 1375 که طالبان به کابل وارد شدند، او را از دفتر سازمان ملل بیرون آورده شب هنگام همراه برادرش بدار آویخته و بدین ترتیب به زندگی پر ماجرایش پایان بخشیدند.
http://afghan-information.mihanblog.com/post/87
نظرات شما عزیزان: