تاريخ : شنبه 27 آبان 1391برچسب:, | 9:34 PM | نویسنده : بريالي محمدي

فراه (پژواک،٢٦عقرب٩١): در اثر انفجار ماين بر يک موتر عروسى در ولايت فراه، ١٧ تن به شمول اطفال و زنان، جان باختند.

محمد اکرم خپلواک والى فراه، به آژانس خبرى پژواک گفت که اين ماين، حوالى ساعت ٣:٠٠ بعد از ظهر امروز(٢٦ عقرب) در ولسوالى پشت رود انفجار کرد و باعث تلفات اين عده افراد ملکى گرديد.

عبدالرحمن ژوندى سخنگوى والى فراه گفت که اين انفجار، بر موتر فلاينکوچ صورت گرفت. باشندگان ولسوالى پشت رود، در اين موتر عروس را از ولسوالى خاک سفيد انتقال مى دادند.

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, | 4:50 PM | نویسنده : بريالي محمدي

Posted: 09 Nov 2012 08:03 PM PST

خداوند خلائق را (انسانها و جنها) را براى هدف بزرگ عبادت آفريده است تا اينكه او را يگانه دانسته و فقط او را بپرستند.
(و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون) (من پريها و انسانها را جز{ – ذاريات: 56} براى پرستش خود نيافريده‏ام.)

خداوند انسانها را آفريده است و هر يكى را با ويژگى‏هاى خاصى از ديگرى جدا كرده است، توان و تحمل و نيروى مرد با زن متفاوت است؛ بنابراين وظيفه هر يك مناسب با فطرت و طبيعت اوست و خداوند بر حسب علم و درايت خويش هر يك از زن و مرد را وظيفه‏اى مناسب حال او داده است: (الا يعلم من خلق و هو اللطيف الخبير) (مگر كسى كه مى‏آفريند{ – ملك:  14} نمى‏داند، و حال اينكه او دقيق و باريك بين و بس آگاه است؟!)

وظيفه مرد بدست آوردن روزى و تلاش براى امرار معاش و تهيه مخارج خانواده و همسر است.

و اين كارى است كه زن بخوبى از عهده آن بر نمى‏آيد و وظيفه زن اين است كه در داخل خانه با خدمت و رفتار خويش اسباب با آرامش را براى شوهر برگشته از كار و زحمت، خويش فراهم نمايد.

خداوند متعال فرموده است:
(و من آياته ان خلق لك من انفسكم ازوجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة إن فى ذلك لآيت لقوم يعلمون)
{روم: 21} و يكى از نشانه‏هاى قدرت خدا اين است كه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنار آنان بياراميد و در ميان شما و ايشان مهر و محبت انداخت،مسلما در اين نشانه‏ها دلائلى است براى افرادى كه مى‏انديشند.

يكى از وظايف زن به دنيا آوردن فرزند است و بايد فرزندانش را به خوبى تربيت كند زيرا مرد بيشتر بيرون از خانه به سر مى‏برد.
ب

عضى از كارها هستند كه مرد به خوبى نمى‏تواند از عهده آنها برآيد مانند شستشو و آشپزى و نيز كارهايى كه انجام دادن آن براى مرد امكان‏پذير نيست. مانند بچه دار شدن و شير دادن به بچه. در يك مثال ساده زن و شوهر را مى‏توان به شب و روز تشبيه داد است كه هر يك جاى خود را دارد و هر كدام نقش و وظيفه خودش را انجام مى‏دهد، روز براى كار و تلاش و فعاليت و روشنايى و تهيه مخارج زندگى است، اما شب براى آرامش و خواب و استراحت است. پس شوهر به روز تشبيه داده شد و زن به شب. بنابراين مرد و زن هر يك نقشى جداگانه در زندگى دارد و هيچ يك نبايد تلاش كند كه به جاى ديگرى فعاليت نمايد و اگر زن بخواهد نقش مرد را در زندگى بازى كند نتيجه برعكس خواهد شد و پيامدهاى منفى براى فرزندان و خودشان و جامعه خواهد داشت. همانطور كه براى مرد نيز ممكن نيست مشاغل زن را به عهده گيرد.

زيرا در آنصورت مرد و زن برعكس فطرت خود حركت كرده‏اند و{نگاه كنيد به كتاب المرأة فى الاسلام از شيخ فيصل مولوىP} خداوند فرموده است:
(فطرة اللّه الذى فطر الناس عليها، لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم و لكن اكثر الناس لا يعلمون)
{روم: 30} (اين سرشتى است كه خداوند مردمان را بر آن سرشته است. نبايد سرشت خدا را تغيير داد، اين است دين و آئين محكم و استوار، وليكن اكثر مردم نمى‏دانند.)

_________________________________

از کتاب اسلام و بزرگداشت زن
مؤلف: محمد جميل زينو
مترجم:محمّدگل گمشادزهى‏

Eslahonline

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, | 5:33 PM | نویسنده : بريالي محمدي

نوشته: سید مسلم حسینی

برادر جوان!
آيا خودت رامي شناسي؟ آيا  از کرامت و عزتی که الله متعال به تو ارزانی داشته با خــبر هستـی؟ بزرگي و عــزت خويش را در چه مي داني؟

تو ازسلاله ی بهترين و شريف ترين انسان ها و از سلاله ی نيكو سيرت صحابه هستي! تو از نواده گان علي بن ابي طالب، اسامه بن زيد، عبدالله بن عمر و مصعب بن عمير رضی الله عنه  هستي.
تو كسي هستي كه پرچم عزت را بلند و خودت را فداي دين نمودي.

توكسي هستي كه پرچم توحيد را در جهان بلند نمودي.
توكسي هستي كه به طاغوت هاي جهان درسي دادي كه بعد از چهارده قرن هنوز آن را فراموش نكرده اند.

پس مواظب باش كه امروز بعد از مدت ها به سراغت آمده اند. همان گونه كه تو ايشان را حلــقه به گوش كــردي امروز مي خواهند تو را غلام حلقه به گوش كنند اما مي دانم كه تو اگر ارتباط خود را باالله تعالی محكم كني هرگز در برابر اين پشه ها شكست نمي خوري و در برابر مکر و نیرنگ آن ها مقاومت مي كني پس فرصت مده كه به هدف پليد شان برسند. زيرا اگر تو را گمراه كردند، در جامعه زهري را پخش كرده اند كه پاد زهرش پيش هيچ طبيبي نيست.

اگر واگر خواستند با پرتاب کردن تیرهای زهرآلود شان بر قلب و ذهنت، تو را گمراه كنند؛ پس ارزش و مقامت را درك كن و در برابر تیرهای گمراهی از سپر تقوا کار بگیر و از نعمت جوانيت در برابرآفريده گار جواني سپاس گزار باش؛ جـوانيي كه سراسر مردانه گي و غيرت و سرشار از سخاوت و شجاعت است. اگر سپاسگزاري كردي الله متعال در آن افزايش مي دهد و اگر ناسپاسي كردي عذاب او تعالی سخت است.

پيامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وسلم  مي فرمايند: »در روز قيامت به انسان اجازه داده نمي شود كه پايش را از جا تكان دهد تا اين كه چهار سوال از او پرسيده نشود. يكي از اين چهار سوال در مورد جوانی است. این كه جوانيت را در چه راهي فرسوده كرده اي؟« (ترمذی)

وسپاس گزاري به اين معني است كه پيـرو دستــور الله جل جلاله  باشی و برنامه ی زنده گي ات طبق قانون الهی باشد و اين كه از دعوتگران دين الله حمايت كني.

برادرم! از اوقات جوانيت استفاده ی نيك به عمل بياور. در جوّ عبادت الله متعال، اوقات خود را سپري كن زيرا جواني كه در عبادت الله نشو و نمو كند الله تعالی او را در روز قيــامت؛ روزي كه هيچ سايه اي جز سايه ی عرش الهی نيست، در زیر سایه ی عرش خویش قرار مي دهد. پس خودت را در زير سايه ی عرش الله جل جلاله  قرار بده و در تلاش اين باش كه از گناه دور وگريزان باشي و اگر خداي نا خواسته مرتكب گناهي شدي سريعاِّّّ توبه كن زيرا هيچ چيز در نزد الله تعالی از جوان توبه گار محبوب تر نيست؛ پس خود را از جمله ی بنده گان محبوب او تعالی قرار بده.

خلاصه اين که اگر به اين آيه مباركه:
(وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ) (بقره/82)
»و كساني كه ايمان آوردهاند و كردار پسنديده و افعال شايسته انجام داده اند؛ اينان اهل بهشت بوده و جاودانه در آن خواهند ماند«.‏

عمل كردي ازگروه بهشتيان هستی! حالا به اعمالت نظر بیانداز و ببين كه از كدام گروه هستي؟!
تقديم به جواناني كه گنجينه وخزانه ی گرانبهاي جامعه هستند.
در شتــاب عمــر، فردا ها همه ديروز شد
نا رسيده نو بهاران فصل تابســتان گذشت

najm.af

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, | 5:24 PM | نویسنده : بريالي محمدي

نوشته : دعاء راجح
ترجمه : محمد نذیر” فقیری”

همه ما و شما در خانه اطفال داریم و آنها  نیازمند به رشد ، رعایت واحترام هستند . چون طفل مانند یک نهال کوچک است که نیاز به تربیه دارد تا مانند  یک درخت بزرگ رشد  ونمو ءکند، طوریکه طفل درحیات خود نیاز به اب وغذا دارد.

عواطف وصحت روانی طفل:
عاطفه یکی از مهمترین عنصر  تکوین رشد وشخصیت طفل به شمارمیرود برای ما نهایت حایزاهمیت میباشد که به ان توجه جدی  مبذول نمائیم  تا اینکه در آینده  طفل ازلحاظ بدنی صحتمند وازلحاظ عاطفی به تکامل ورشد سالم برسد، بناء اطفال درین سن وسال درحیات ابتدایی شان درمورد درک امورحیاتی وکسانیکه دراطراف ومحیط بانها زیست مینمایند  بیشترا اتکا  به  عاطفه دارند، چون عقل اطفال درین مرحله رشد نکرده واز تجارب کافی برخوردار نمی باشد تا هرچیز را به سادگی درک نماید، لذا طفل جهت تعامل با محیط خود بیشتر بالای عواطف و احساسات تکیه می نماید  . غفلت واهمال وجهالت ونادانی به این حقایق باعث می شود  تا نیازمندیهای روانی و عاطفی وشخصیت اطفال وحمایت انها از امراضی روانی سهل انگاری وبی اعتنائی صورت میگیرد که میتواند درقسمت رشد ذهنی وارتقای عواطف اطفال مضر واقع شود.

نیاز طفل به احترام :
یکی از مهمترین ضرورت ها ی عاطفی که اطفال بیشتربه ان محتاج هستند، عبارت ازداشتن احترام به اطفال میباشد که  هنگام سنین حیات ابتدائی شان درمورد چندان توجه صورت نمی گیرد. اکثر مایان به این اندیشه هستند که اطفال معنا ومفهوم احترام را نمی دانند وانرا حسا س نمی کنند وهرچه انانرا تهدید لفظی وروحی نماییم کدام  حرج واشکالی  درقبال نخواهد داشت  به زعم اینکه اوطفل است نمیداند درحالیکه ما همه مسول تربیت انها هستیم، تاثیرات منفی انی برخوردهای لفظی وعاطفی درشخصیت طفل طوری برملا میگردد که دراینده انها دیگران را احترام نمی کند وبهمین شکل احساسات  وعواطف دیگران نیز از اذار لفظی وبدنی وی درجامعه مصئون نخواهد ماند.

ما می بینیم که مادران ازاولاد واطفال خود شکایت میکنند که پسرش خواهران وهمسالان خودرا میزند وانهارا اذار واذیت میکند ، بعضی چیزهای شانرا اخذ میدارد و یا  انهارا دشنام میدهد ودرمقابل انها تعامل وبرخورد زشت مینماید. رویهمرفته مادر طفل همواره شاکی از منزوی بودن وضعف  طفل خود میباشد که گویا اورا همسالانش مورد لت وکوب قرارمیدهند واین طفل نمیتواند ازجان خود دفاع نماید ، ودیگران وی را مورد دشنام وسخنان  زشت قرارمیدهند درحالیکه او ساکت وضعیف وبی پروا میباشد وهیچ باک وپروای نمی کند. این درمجمو ع نتایجی است که به اثرعدم اهتمام به عواطف، احساسات  وشخصیت طفل خورد سالان تاثیرگذاراست، به گونه ایکه اذارواذیت وی به شکل متداوم وعدم احترام وی عکسل العمل انفعالی وانتقامیبوده  همواره شخصیت طفل را منزوی ساخته واین طفل برای خود ترجیح میدهد از دیگران فاصله بگیرد تا اینکه ازتعرض واذیت های بشتر سایرین درامان باشد. اطفال نیازمند احترام بیشترهستند نسبت به بزرگسالان ، چون بزرگان داری خرد وعقل سالم هستند که داشتن خرد ایشانرا وامیدارد تا یک سلسله سلوک خشن، بدرفتاری واهانت های کوچک را بپذیرند وانها قابلیت درک را دارند که غرض ومقصود ازین برخوردها ازروی محبت بزرگان است  صورت میگیرد مانند والدین  چون انها طبعیتاکدام هدف سوء وبد برای فرزندان خود نمیداشته باشند، ولی فهم چنین مسایل ازقوه ادراک طفل خارج است، چون عقل طفل به حد نمو وکمال نرسیده واضافه ترازین اهانت واضرار عاطفی وروحی بزرگتر ازان است که بالای کلانسالان عاقل وبالغ واقع میشود.

طفل نیاز به احترام دارد با استفاده ازرفتار ها وروش های ذیل میتوان شخصیت طفل  رابه گونه ای رشد وارتقاء داد که او درقدم نخست یک انسان محترم برای خود وسایر مردم واقع گردد:
-    احترام کردن به شخصیت طفل اورا متمایزتر ازسایرین مسیازد واین احترام سبب ان میشود که وی با همسالان وهم سلوکان خود  قابل مقارنه ومقایسه نباشد ، چنانچه اینگونه  مقایسه ومقارنه ها برای شخصیت روانی طفل نیز ازاردهند ه ومضراست.

-    احترام داشتن  به اشتباهاتیکه ازطفل واقع میشود ، واین لازم نیست که عیب ها واشتباهات وی را همزمان مورد انتقاد قرارداد ، چون این  طفل است که اشتباه میکند توازاشتبای خود تجربه حاصل میکند.

-    احترام داشتن  به عقل وفهم اطفال درامورات خصوصی  وفردی شان، زیرا سوالها ، کلمات و افکار  براساس عمر وسنین مختلف اطفال روی میدهد ،بایدازتمسخر واستهزاء علیه اطفال جدا امتناع صورت گیرد.

-    برای اطفال طوری رفتار وبرخورد بهترشود که عواطف واحساسات انها مورد احترام قرارگیرد و دربرابرغضب انها ازجهالت ونادانی کارگرفته نشود وارزش احساسات وعواطف درونی انها را نادیده نباید گرفت وهمچنان درمورد شادمانی ، وخوشحالی بانها سهل انگاری وبی تفاوتی اختیارنشود.

-    احترام داشتن  به زبان وادبیاتی و روش های تعبیرکه طفل درزبان خود به ان صحبت مینماید و سخنان ابتدائی اطفال را نباید به استهزآء ، خنده ودید انتقادی نگرست .

-    احترام داشتن به قدرت وامکاناتیکه طفل توان وقدرت اجرای انراداشته باشد ،نه اینکه طفل به اموراتی توظیف شود که او ازعهده ان برامده نتواند..

-    احترام داشتن به اشیاء وملابس ووسایل بازی اطفال ، باطفل به شکلی برخورد نشود که اوگویا قدرت انجام همه چیزرادارد ؛ بلکه دروقت حاجت وضرورت برایش اجازه داده شود تا به کاریکه شایق و تمایل دارد انرا انجام دهد.

-    احترام داشتن به شکل وچهره ظاهری طفل وهیچ کسی باید قافیه وصورت ظاهری او را تمسخرنکند.

-    احترام داشتن به علایق ، شوق ورغبت اطفال برای اینکه اینگونه عناصر درقسمت موفقیت انجام امور برایش بسیارمهم وسازنده است ، درمورد شوق ورغبت اطفال باید از شدت وسرعت گارگرفته نشود  مگردرحدودیکه معقول وقابل قبول باشد.

-    احترام داشتن به رابطه دوستی اطفال وهم صنفان او ، وهیچ یک  انها باید توهین وتحقیر نشوند وهمیشه انتقاد ازعیب ها ونواقص انها صورت نگیرد.

-    احترام داشتن به استادان ومربیون که طفل انهارا بسیاردوست دارد،ضمنا هرانچه را که اطفال دوست ندارند برایشان تذکرویاداوری نگردد.

روش ها ورفتار هایکه باعث ازبین بردن احترام  شخصیت خود طفل ، ,  وسایر افراد میگردد قرارذیل است:

-    منع کردن همراه باتهدید،  بدون دانستن  برای اینکه  چرا طفل را ازان بازمیدارند.
-    امرکردن همراه باتهدید بدون دانستن اینکه چرا به انجام ان مامورشده است.
-    انتقاداتیکه حاوی تهدیدات جدی وتاکید بیشتر برای اشتباهات ، تکاسلی  وتنبلی اطفال باشد.
-    هنگام صحبت کردن وپریشانی باطفل وهمچنان عدم تخصیص وقت کافی صحبت کردن همراه طفل به شکلی که آموزنده باشد .

-    ترش روی باطفل به شکل دوامدار.
-    مقاطعه  وترک صحبت کردن باطفل برای مدت طولانی .
-    تمسخر واستهزاء نمودن به شکل وقیافه ، ویا توهین داشتن به بعضی ازخصوصیات والفاظ طفل.
-    اهانت ،عیب گوئی ، ویا به چشم وابرو اشارت کردن .
-    ندا کردن به نام ها والقابیکه توهین امیز وناراحت کننده برای طفل باشد.
-    اظهارداشتن اشتباهت طفل درپشروی مردم به نحوی که وی را پیشروی مردم خجالت بسازد.
-    دشنام دادن وجریجه دار ساختن احساسات وعواطف طفل .
-     لت وکوب کردن وچیغ زدن به اوازبلند بالای طفل از جمله شدید ترین اذارعاطفی وروحی شمرده میشود واین چیزیست که بیشتربه ان بی اعتنائی  وکم توجهی صورت میگیرد.

پس میتوان گفت معامله ورفتاربا اطفال نیازبه حوصله  احساسات قوی دارد که متاسفانه ما وشما فاقد ان درمعامله با بزرگان ومیان همدیگر هستیم ، ولی تاثیرات اینگونه عناصر بدون شک وترید تکامل شخصیت واحساسات فکری وذهنی اطفال را صدمه رسانیده و متاثرمسیازد. مانند اینکه یک درخت کوچک را دربرابر امراض بادادن تربیه وادویه وقایه نمود ، پس ضرورت احساس میشود که برای اطفال نوع از ویتامین ها داده شود تااینکه شخصیت اورا قوی ونیرومند بسازد.

سلوک و وروش هایکه برای احترام خود طفل ، طرز اموزش واحترام برای دیگران کمک میکند قرارذیل است :   بهترین سلوک  وروش هایکه  باعث قوت شخصیت ذاتی طفل میگردد مثلا برای طفل هیچوقت گفته نشود که تو درترتیب وتنظیم اطاق خود بسیار بی پروا ویا بی تفاوت هستی ، بهتر ان است که برایش گفته شود که شما اطاق خودرا منظم ومرتب نمی سازید،  طفل باید به انعده از مواصفاتیکه بالای عامه مردم اطلاق میشود متهم نشود تا اینگونه مسایل منفی بالای عقل ووران طفل به شکل منفی تاثیر نگزارد.

-    طفل دربرابرانچه شما توقع دارید مسول نیست، بناء اطفل را مکلف به تکرار وکوشش های غیرعملی موظف نسازید که خارج از طاقت وتونان انها باشد ،  چون هرطفل ازخود  قدرت وتوانائی خودرا دارد.

-    اعتراف داشتن به استقلالیت وشخصیت فردی طفل : چون طفل یک چیزی کوچک وبدون ارزش نیست.
-    هرانچه که طفل را خوش ومسرورمیسازد برایش تهیه گردد واختلافات میان پسران خودرا نیزبدید احترام نگریست.

-    درخواست ها وپشنهادات اطفال پذیرفته شود ودرمشکلات واشتباهات بانها مناقشه ومشوره صورت گیرد.

-    طفل باید میان وضعیت فعلی وگذشته خود ازلحاظ ارتقای دانش وظرفیت مقایسه شود نه اینکه  باسایراطفال مقارنه شود،  باید دیده شود که نمرات حاصل  شده درماه گذشته عالی وبهتربوده ویا اینکه نمرات ماه کنونی وفلی عالی است.

-    طفل را باید وظایف که متناسب به قدرت ، توانانی وعلم اوباشد موظف نمود ، لذا طرز اجرای این وظیفه طفل را اطمینان می بخشد که او اعتماد به نفس واحترام به خودرا کسب نماید.
سخن اخیر این است که با اطفال باید طوری برخورد واحترام شودمانند اینکه برای بزرگان احترام وتعامل میشود، بخاطرُداشته باشید هرانچیزی راک زرع میکنید محصول انرا بعد ازیک مدتی هم بدست می اورید.

 

najm.af

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, | 5:19 PM | نویسنده : بريالي محمدي

استاد ضياء احمد فاضلی

از نظر دانشمندان اسلام، شارع حكيم هر جا كه ما رابه نماز امر كرده، نماز كامل وبا خشوع را از ما خواسته است؛ نه نماز سرسرى وغافلانه را.

امر به «اقامه» نماز در دهها آيه، مثل: «اقم الصلاه …. اقيموا الصلاه …» وعبارات: «اقاموا الصلاه….. ليقيموا الصلاه …. مقيمين الصلاه…» ومشابهات آن، در ده ها آيه ديگر، همگى به معنى نماز كامل است، نمازى كه با اخلاص كامل وحضور قلب، با تفكر وتأمل بر افعال ومعارف آن، وبا شرايط وآداب آن، ادا شود. وفضايل، بركات وتأثيراتى كه بر نماز ذكر شده، متعلق به همين گونه نمازى است؛ نه به هر نمازي.
به كسانى كه تمام توان شان را در اداى هر چه بهتر نماز ها به كار مى بندند واهل نماز كاملند، مژده رستگارى ودرجات عالى داده شده، وغافلانى كه نماز را حيف وميل مى كنند، هشدار عذاب وسيه روزى داده شده است.

به راستي، اين امر آنچنان نزد خداوند مهم است كه سرنوشت انسان در آخرت را از روى آن تعيين مى كند، چنانچه پيامبر عليه السلام مى فرمايند:

«اولين عملى كه از بنده در روز آخرت مورد باز پرس قرار مى گيرد نماز است،اگر نيكو بود، بنده كامياب ورستگار است، واگر ناقص بود، زيانكار وبدبخت» (طبرانى).
ومى فرمايند: «خداوند به نماز مردى كه ميان ركوع وسجده پشتش را راست نكند، نگاه نمى كند».

ومى فرمايند: «بدترين دزد، كسى است كه از نمازش دزدى مى كند».
اصحاب پرسيدند: چگونه از نمازش دزدى مى كند؟ فرمودند: «ركوع وسجده اش را تمام نمى كند»

وچون از ايشان در باره نگاههاى نماز گزار به راست وچپ پرسيده شد،فرمودند: «اين دزدى و اختلاسى است كه شيطان از نماز بنده انجام مى دهد».

ومى فرمايند: «بنده از نمازش فارغ مى شود در حالى كه آنچه براى او از نمازش نوشته مى شود، نصف، يا يك سوم، ويا يك چهارم … وتا يك دهم است» (به همان اندازه كه دراّن حضور قلب واخلاص داشته است). وحتى گاهى شيطان تمام نماز او را اختلاس مى كند وچيزى براى او باقى نمى ماند، چنانچه مى فرمايند: «بسيارند نماز گزارانى كه بهره يى از نماز، جز خستگى وماندگى ندارند».

غافلانه وسرسرى نماز خواندن آنچنان در حق اين امت خطرناك است كه مشاهده آن، شخصيتى مانند حضرت انس (رض)-خدمتگار رسول خدا- را به گريه مى اندازد، چنانچه امام ابن شهاب زهري- طبق روايت امام بخاري- مى گويد:

«در شهر دمشق به محضر حضرت انس (رض) شرفياب شدم، ديدم كه ايشان گريه مى كنند، وچون سبب گريه شان را پرسيدم، فرمود: من از آنچه از زمان رسول خدا به ياد دارم، الآن چيزى نمى بينم، جز نماز، واين نماز هم الآن ضايع شده است (مردم آن را سرسرى وبى روح مى خوانند)».

بلى خواننده گرامى: اين شكايت حضرت انس (رض) از نماز خيلى ها ، متعلق به زمان تابعين است. وبه يقين نماز آنها از نماز ما خيلى بهتر بوده است، پس چه فكر مى كنيد، نماز اكثر مردم غافل زمان ما چقدر گريه آور خواهد بود؟ وآيا براى آن نبايد خون گريست؟

براستى، چنين نماز هاى بيش از اينكه دستگيره نجات باشد، وسيله عذاب خواهد بود، چنانچه پيامبر عليه السلام مى فرمايند: «كسى كه به نماز ايستد در حالى كه وضويش را كامل نساخته، و از وقتش آن را تاخير، و ركوع، سجده ونشانه هاى آن را سرقت نمايد، اين نماز در حالى كه سياه وتاريك است، از او بر داشته شده واز موى سرش تجاوز نمى كند، ومى گويد: خداوند ترا ضايع كند كه مرا ضايع كردى .. خداوند ترا ضايع كند كه مرا ضايع كردى!».

در حالى كه اگربه آن ارزش مى داد وبخوبى ادا مى كرد، مايه سرفرازى و رستگارى او مى گرديد، چنانچه در مطلع همين حديث يادشده، مى فرمايند:

«مسلمانى كه با شستن تمام اعضاى لازم، وضويش را كامل كند، سپس در وقت مناسب آن، به ادايش قيام كند وفقط به خاطر خدا آن را بجا آورد، واز وقتش به تأخير نيندازد، واز ركوع، سجده ونشانه هاى آن چيزى كم نكند، نمازش در حالى كه سفيد ودرخشان است، بسوى خداى عزوجل بالا برده شده، و از نورآن ميان مشرق ومغرب روشن مى شود، تا به خداوند رحمن ميرسد».

حسن بصرى رحمه الله مى گويد: «هر نمازى كه دل در آن حاضر نباشد به عقوبت وكيفر نزديكتر است ،تا به پاداش».

خواننده عزيزم! آنچه در بالا از احاديث براى شما نوشتم، ساده از كنارش نگذريد، اين ها شوخى نيست. آن ها را جدى بگيريد، به آن ها دقت كنيد، خود را به آن ها بسنجيد، اگر نماز شما از آن اشكالات خالى بود، خدا را شكر نمائيد كه يك چنين توفيق عظيمى را نصيب شما گردانيده است. ورنه، بر محروميت وغفلت خود افسوس بخوريد، وبر حال تان بگرييد، خود انصاف كنيد،مثلاً اگر كارگر شما بابى پروايى تمام، چند بارى بيل را اين سو وآنسو كند، وبى هيچ نتيجه، روز را به پايان رساند، آيا از او راضى مى شويد؟ وحاضريد كه به او معاش يك كار گر صادق و ورزيده را بدهيد؟

ويافرضاً شما كه مصالح ساختمانى، ونقشه زيبا وزمين را در دسترس مستأجرتان قرار داده ايد، روز تحويل گيرى مشاهده مى كنيد كه او از طول وعرض نقشه شما زده وبناى نا موزون و درهم و برهمى ساخته وبيشتر كه دقت مى كنيد، مى بينيد كه او به عوض سنگ، اساس ساختمان را بر لخته هاى نمك ويخ گذاشته است، انصاف كرده بگوئيد: شمابا او چه مى كنيد: آيا فرياد نمى زنيد كه اين همه مصالح ساختماني، وقت وسرمايه ام را تو تلف كردي، كَى به اين سادگى از دست من رها خواهى شد؟

بلي، برادر وخواهر! نمازيكه در اّن بجاى اخلاص رياء؛ وبجاى حضور قلب غفلت؛ وبجاى ادب ووقار، سبكى وبازى با جان ولباس، وبه جاى تفكر وتدبر در قرائت، سرعت ومسابقه باشد، مانند بناء سست وسطحى يى است كه بر تَه پايه هاى از يخ ونمك بناء شده باشد.

نمازى كه به سرعت وعجله خوانده شود واز طول وعرض وعمقش كاسته شود ويا به نماز منافق بماند، چنانچه پيامبر اسلام فرمودند:
«اين نماز منافق است كه منتظر غروب آفتاب مى نشيند، همين كه خورشيد ميان دو شاخ شيطان (نزديك غروب) قرار گرفت، مى پرد وچهار نول مى زند وخدا را جز اندكى ياد نمى كند»

آيانه اينست كه چنين نمازى به همان ساختمان سُست بنياد، نا موزون وزشت ميماند؟. شما چه فكر مى كنيد، آيا چنين ساختمانى بزودى بر سر اين باشنده نادانش كه انتظار يك ساختمان مستحكم را از آن دارد، فرونخواهد ريخت وهلاكش نخواهد ساخت؟ اينچنين است حال نماز خوانى كه با نماز چنين عمل مى كند.
راستي،خواننده عزيز!شما چطور؟ نكند-خداى نخواسته- نماز شما نيزچنين باشد. پس اگر چنين است،  برخود رحم كنيد، وساختمان زيباى نماز، كه خداوند نقشه ومواد وامور لازم آن را به شما داده است، تهداب آن را بر نمك ويخ نگذاريد (آنرابارياءوسمعه آلوده نسازيد).

شكل آن را كج، كوتاه وزشت نسازيد، از قد وبر آن نزنيد محتويات درون آن را خام نسازيد. فرصت زندگى را بيهوده تلف نكنيد تا در روز محاسبه از رستگاران شويد، نه از تبهكاران، چنانچه پيامبر عليه السلام فرمودند:

«روز قيامت اولين محاسبه بنده از نماز است. اگر نيكو بود كامياب ورستگار است واگر ناقص بود خساره مند وتبهكار» .

يادتان باشد از آنجا كه نماز سر چشمه ايمان، فضيلت وهرگونه خير و بركت است، شيطان كه دشمن ديرينه شما است از هيچ چيزي، به اندازه نماز خواندن شما ناراحت نمى شود، واز هيچ تلاش وكوششى در جلوگيرى تان از نماز- ويا اقلابى محتوا وبى روح ساختن آن- كوتاهى نمى كند. در جريان نماز، نمى گذارد كه به ياد خدا باشيد، وسوسه ها ايجاد مى كند، شما را به چيزهاى موهوم وخيالى كه در بيرون نماز كمتر به آن مى پردازيد، مشغول وسرگرم مى سازد، هر چيز فراموش شده را به ياد تان مى دهد. سر انجام حاصل اين وسوسه ها اگر خداى نخواسته شما با آنها مقابله نكرده وبى اعتنا باشيد، اينست كه شما از نماز احساس دلتنگى مى كنيد، وآن چنان سرعت مى گيريد كه گويى كاروان حركت كرده وشما در بيابان پر خوف تنها مانده ايد، اين در حالى است كه شما هر كار ديگر زندگى تان را به آرامى و دقت انجام مى دهيد: نان خوردن، راه رفتن، كاركردن، صحبت كردن، تفريح وهر كار ديگر تان را.

اما همين كه نوبت به نماز رسيد، ديگر شما عوض مى شود ونماز كه بايد براى شما آرامش وسرور معنوى ايجاد كند، از بس كه عجله مى كنيد دچار اضطراب وخستگى مى شويد. ركوع وسجده اش نا تمام ، حركت وقرائت، وتكبير وتسبيحش، شتابانه وبهم ريخته است، اين در حالى است كه همه ميدانيم كه در حضور خداوند بايد چگونه احساس وحالتى داشته باشيم، وچگونه با وقار و متواضعانه بايستيم، وچه گونه اداى تعظيم واحترام كنيم.

 

najm.af

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, | 5:2 PM | نویسنده : بريالي محمدي

محمّد العبیدلی / ترجمه: شیخ عبدالرحمن جعفری

تعریف قربانی:

قربانی (اضحیه) در لغت به حیوانی اطلاق می‌شود که قرار است ذبح شود؛یا حیوانی که در ایام عید قربان ذبح می‌شود.

و در اصطلاح: قربانی عبارتست از ذبح حیوانی مخصوص، در زمانی مخصوص، به نیّت نزدیکی و تقرّب به الله عزّوجّل(۱).

یا آنچه که در روزهای قربانی (دهم تا سیزدهم ذی الحجه) بمنظور نزدیکی به خداوند متعال ذبح میشود. و… سبب نامگذاری آن به (أضیحه) برای این است که در وقت ضحی یا چاشت قربانی میشود.

خداوند متعال میفرماید:

{قل إن صلاتی و نسکی و محیای ومماتی لله رب العالمین لا شریک له} [الأنعام: ١۶٢ - ١۶٣]

«بگو همانا نماز و قربانیم و زندگانی و مرگم برای الله عزّوجّل است؛ که هیچ شریکی ندارد… »

خداوند متعال میفرماید:

{وفدیناه بذبح عظیم} [الصافات: ١٠٧]

«ما قربانی بزرگ و ارزشمندی را فدا و بلا گردان او کردیم.»

حکم آن

قربانی بر کسی که توانایی انجام آن را داشته باشد واجب است. دلیل آن حدیثی از ابوهریره (رضی الله عنه) است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و سلم) فرمود: « مَنْ کَانَ لَهُ سَعَةٌ وَلَمْ یضَحِّ فَلاَ یقْرَبَنَّ مُصَلاَّنَا »(۳)

«هر کس با وجود توانایی مالی، قربانی نکند به مصلّای عید ما نزدیک نشود.»

و همچنین میفرمایند: «مَنْ ذَبَحَ قَبْلَ أَنْ یصَلِّىَ فَلْیعِدْ مَکَانَهَا أُخْرَى ، وَمَنْ لَمْ یذْبَحْ فَلْیذْبَحْ »(۴) «هر کس قبل از نماز عید قربانی کرده است، باید بعد از نماز حیوان دیگری را بجای آن قربانی کند؛ و هر کس قربانی نکرده، پس هم اکنون قربانی کند.»

ظاهر این حدیث بر وجوب قربانی دلالت دارد و هیچ دلیلی بر خلاف این حدیث نیز نیامده است. بویژه اینکه – همانطورکه در حدیث بالا گذشت – رسول الله (صلی الله علیه و سلم) دستور به تکرار قربانی میدهند.

ابتدای وقت قربانی

خداوند متعال میفرماید:

{فصل لربک وانحر} [الکوثر: ٢]

«تنها برای پروردگار خود نماز بخوان و قربانی بکن.»

این آیه دلالت بر این دارد که وقت قربانی پس از پایان نماز عید آغاز می‌شود؛ زیرا خداوند متعال در این آیه ابتدا نماز را ذکر نموده وسپس قربانی.(۵)

و امّا حدیثی که در این رابطه وارد شده است…

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: « إِنَّ أَوَّلَ مَا نَبْدَأُ فِى یوْمِنَا هَذَا أَنْ نُصَلِّىَ ، ثُمَّ نَرْجِعَ فَنَنْحَرَ ، فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ أَصَابَ سُنَّتَنَا ، وَمَنْ نَحَرَ قَبْلَ الصَّلاَةِ فَإِنَّمَا هُوَ لَحْمٌ قَدَّمَهُ لأَهْلِهِ ، لَیسَ مِنَ النُّسْکِ فِى شَىْءٍ »(۶)

«اوّلین وظیفه ما امروز این است که نماز عید را بخوانیم و سپس بازگشته و قربانی کنیم؛ هر کس چنین کند طبق سنّت و روش ما درست عمل کرده است، و هرکس پیش از نماز قربانی کرده است، قربانی او صحیح نیست؛ بلکه آن قربانی تنها بعنوان گوشتی است که برای مصرف خانواده‌اش تدارک دیده است، و قربانی محسوب نمیشود و ثواب قربانی هم ندارد.»

آخرین وقت قربانی

پیامبر خدا (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: « کُلُّ أَیامِ التَّشْرِیقِ ذَبْحٌ »(۷)

«تمامی روزهای تشریق وقت قربانی است.»

طبق این حدیث، قربانی کردن در طول «ایام تشریق» صحیح است؛ ایام تشریق شامل روز عید قربان (۱۰ ذی الحجّه) و سه روز بعد از آن (۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ذی الحجّه) میشود.

نظر امام شافعی (رحمه الله) نیز همین است. شیخ آلبانی (رحمه الله) میگوید: «برای قربانی کردن در روزهای تشریق (از ۱۰ الی ۱۳ ذی الحجه) وقت خاصّ وبهتری وجود ندارد. از صبح روز عید قربان (بعد از نماز عید) تا عصر روز چهارم از روزهای عید، تمامی آن وقت قربانی وذبح است.»

وقت قربانی تا غروبِ خورشید روزِ چهارمِ عید قربان ادامه دارد.

شرطهای قربانی

شرط اول:

حیوان قربانی از چهارپایان اهلی باشد؛ که عبارتند از شتر و گاو و گوسفند [و بز]

خداوند متعال میفرماید:

{على ما رزقهم من بهیمة الأنعام} [الحج: ٢٨]

«چهارپایانی را ذبح کنند که خدا به ایشان عطا نموده است.»

شرط دوم:

حیوان قربانی می‌بایست به سنّ معتبر شرعی رسیده باشد.

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: «لاَ تَذْبَحُوا إِلاَّ مُسِنَّةً(۸) إِلاَّ أَنْ یعْسُرَ عَلَیکُمْ فَتَذْبَحُوا جَذَعَةً(۹) مِنَ الضَّأْنِ»(۱۰) «ذبح نکنید مگر حیوان بالغی که دندانهای شیری‌اش افتاده باشد؛ اگر برای شما دشوار باشد، پس گوسفندی که یکسال کامل دارد، را قربانی کنید.»

سنّ شرعی برای حیوانات قربانی به ترتیب زیر است:

۱- شتر: فقهاء اتّفاق دارند بر اینکه سن شتر قربانی باید ۵ سال باشد؛ که برای هفت نفر قربانی کننده کفایت میکند.(۱۱)

۲- گاو: باید دو ساله باشد(۱۲)؛ و هفت قربانی کننده را کفایت میکند.

۳- بز: باید یکسال کامل داشته باشد و وارد سال دوم شده باشد.(۱۳) (یعنی بزی که تمام بدنش را مو پوشانده باشد)؛ و برای یک مرد وخانواده‌اش کفایت میکند.

۴- گوسفند: باید یکسال داشته باشد(۱۴)؛ (یعنی گوسفندی که بدنش از پشم پوشیده شده باشد). [در این مورد بین علما اختلاف وجود دارد و برخی فقها ۶ماهه را نیز جایز دانسته اند- مترجم] و برای یک مرد واهل خانه‌اش کفایت میکند.(۱۵)

شرط سوم

حیوان قربانی از هرگونه عیبی که مانع صحّت و قبول قربانی میشود، سالم باشد. عیبهایی که براء بن عازب (رضی الله عنه) در حدیثی از رسول الله (صلی الله علیه و سلم) روایت نموده است؛ براء (رضی الله عنه) میگوید: رسول الله (صلی الله علیه و سلم) روزی در بین ما ایستاد و سپس فرمود: «أَرْبَعٌ لاَ تَجُوزُ فِى الأَضَاحِى الْعَوْرَاءُ بَینٌ عَوَرُهَا وَالْمَرِیضَةُ بَینٌ مَرَضُهَا وَالْعَرْجَاءُ بَینٌ ظَلْعُهَا وَالْکَسِیرُ الَّتِى لاَ تَنْقَى»(۱۶)

«چهار حیوان برای قربانی جایز نیست:

۱- حیوانِ کوری که کور بودنش واضح باشد.

۲- حیوانِ بیماری که بیماریش آشکار باشد.

۳- حیوانِ لنگی که لنگی‌اش آشکار باشد.

۴- حیوانِ عضو شکسته‌ای که بهبود نمی‌یابد.» (استخوانهایش مغز نداشته باشد)

و نزد ترمذی «والعجفاء التی لا تنقی»(۱۷): حیوانی که چنان لاغر وضعیف باشد که استخونهایش مغز نداشته باشند. و در روایتی دیگر…

« أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- أَنْ نَسْتَشْرِفَ الْعَینَ وَالأُذُنَ »(۱۸)

«رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) به ما امر نمودندکه هنگام انتخاب حیوان قربانی دقّت کنیم که چشم وگوشِ حیوان سالم باشد.»

پس عیبهایی که مانع صحّت و قبولی قربانی میشوند، بترتیب زیر است:

۱- حیوان کوری که کور بودنش واضح باشد.

شیخ محمد بن صالح العثیمین(۱۹) (رحمه الله) میگوید: « حیوانی که کوری چشمش بخاطر فرورفتگی یا بیرون آمدن و برجستگی آن، مشخّص و واضح باشد، برای قربانی درست نیست؛ اما اگر حیوان کور است ولی کوری آن آشکار و واضح نیست، کفایت میکند؛ امّا بهتر و اولی‌تر است که چشمش کاملاً سالم باشد؛… اما حیوانی که شب‌کوری دارد یا چشمش ضعیف است و روزها می‌بیند امّا شبها نمی‌بیند، شافعی‌ها به صراحت گفته‌اندکه کفایت میکند؛ بخاطر اینکه کوریش واضح وآشکار نیست.»(۲۰)

۲- حیوانِ بیماری که بیماری‌‌اش ظاهر و آشکار باشد.

یعنی حیوان دچار سستی و کسالت و کندی در حرکت و کم خوراکی باشد؛ و بیماری در بنیه و جسم حیوان تأثیر گذاشته و دچار لاغری و ضعف گشته است.

اگر حیوان سر حال و چاق است ولی دچار بیماریهایی چون طاعون و آبله وکورکها و زخمها و امثال آن می‌باشد، باز هم جایز نیست زیرا ممکن است در اثر خوردن گوشتش، بیماری به انسان هم سرایت کند.

۳- حیوانی که لنگ است یا پایش شکسته است.

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) شرط کرده است که باید لنگی و شکستگی پایش آشکار و واضح باشد. بصورتیکه حیوان، هنگام راه رفتن و چریدن از سایر حیوانات عقب می‌افتد و بدلیل شکستگی شدید پایش نمیتواند درست راه برود.

امام نووی (رحمه الله) در المجموع (۸/۴۰۰) میگوید: «اگر شکستگی آن کم باشد، بصورتیکه از حیوانات دیگر عقب نمی افتد، این شکستگی اشکال وضرری ندارد.»(مانع قربانی کردن حیوان نمیشود.)

۴٫ حیوان لاغر وضعیفی است که به سبب لاغری و ضعفش استخوانهایش مشخص است.

استفاده از این حیوان در قربانی جایز نیست؛ زیرا بنیه اینگونه حیوانات ضعیف و منظرشان زشت و ناپسند است.

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: «ولا العجفاء التی لا تنقی» یعنی: «وجایز نیست حیوان لاغری که مغز استخوان ندارد.» لا تنقی: در آن نقی (مغز استخوان) نیست.

۵٫ حیوانی که بیشتر شاخش از نظر طولی وعرضی از بین رفته باشد. استفاده از این حیوان هم برای قربانی صحیح نیست.

حیواناتی که قربانی کردن آنها کراهیت دارد(مکروه است):

۱٫ المقابله :آن حیوانی است که قسمت بالای گوشش قطع شده است و تکّه گوشش آویزان است.

۲٫ المدابره: آن حیوانی است که یک طرف گوشش قطع شده است.

۳٫ الشرقاء: آن حیوانی است که گوشش از نظر طولی پاره شده است

۴٫ الخرقا ء: آن حیوانی است که گوشش به صورت دایره سوراخ شده است

و همه این موارد مقیّد است به قطع شدن یا پاره بودن «نصف گوش یا بیشر از نصف»(۲۱). یعنی اگر گوش بیش از نصف آن پاره باشدیا قطع شده باشد، حیوان معیوب محسوب میشود،و استفاده از آن برای قربانی درست نیست(۲۲). امّا اگر پارگی و بریدگی گوشش کم باشد، جایز است و اشکالی ندارد.

حکم دُم نیز چنین است؛ و قیاس بر آن هر چیزی که سبب کم شدن گوشت بطور آشکار و نقص آشکار در زیبایی خلقت و غیره میشود… والله اعلم.

از عبید بن فیروز روایت است که میگوید: [ قُلْتُ لِلْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ (رضی الله عنه) حَدِّثْنِى بِمَا کَرِهَ أَوْ نَهَى عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) مِنَ الأَضَاحِىِّ. فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) هَکَذَا بِیدِهِ وَیدِى أَقْصَرُ مِنْ یدِهِ « أَرْبَعٌ لاَ تُجْزِئُ فِى الأَضَاحِىِّ الْعَوْرَاءُ الْبَینُ عَوَرُهَا وَالْمَرِیضَةُ الْبَینُ مَرَضُهَا وَالْعَرْجَاءُ الْبَینُ ظَلْعُهَا وَالْکَسِیرَةُ الَّتِى لاَ تُنْقِى ». قَالَ فَإِنِّى أَکْرَهُ أَنْ یکُونَ نَقْصٌ فِى الأُذُنِ. قَالَ فَمَا کَرِهْتَ مِنْهُ فَدَعْهُ وَلاَ تُحَرِّمْهُ عَلَى أَحَدٍ.](۲۳)

[ به براء بن عازب(رضی الله عنه) گفتم: حیواناتی را که پیامبر (صلی الله علیه و سلم)برای قربانی کردن دوست نداشت یا از آن نهی میکرد برایمان بگو ،گفت: پیامبر (صلی الله علیه و سلم) با دستش اینگونه اشاره نمود، در حالی که دست من کوتاهتر از دست ایشان است و فرمود: «چهار نوع حیوان برای قربانی جایز نیست:

۱)حیوان کوری که کور بودنش واضح است. ۲)حیوان بیماری که بیماری‌اش آشکار باشد. ۳)حیوان لنگی که لنگی‌اش آشکار باشد. ۴)حیوان عضو شکسته‌ای که بهبود نمی‌یابد.»

عبید میگوید به براء گفتم: من مکروه میدانم که گوش (حیوان قربانی) معیوب و ناقص باشد. براء گفت: هر نقصی را در حیوان ناپسند دیدی آن را رها کن (و از قربانی کردن آن خودداری کن) بدون اینکه آن را بر کس دیگری حرام کنی.]

اموری که قربانی کننده باید در دهه اوّل ذی الحجّه از آنها خودداری کند.

قال رسول الله(صلی الله علیه و سلم): « إِذَا دَخَلَتِ الْعَشْرُ وَأَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یضَحِّىَ فَلاَ یمَسَّ مِنْ شَعَرِهِ وَبَشَرِهِ شَیئًا »(۲۴)

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: «وقتی دهه‌ی اول ذی الحجّه آغاز شود اگر کسی قصد قربانی را داشت باید تا زمانی که قربانی میکند، از موها و پوست خود چیزی نگیرد.» (موها وناخن‌های خود را کوتاه نکند.)

شخصی که میخواهد قربانی کند، نباید موهای بدن خود را بهر نحو مانند کوتاه کردن و تراشیدن و کندن وغیره بگیرد و این حکم شامل تمامی موهای بدن می شود. همچنین از کوتاه کردن ناخن‌ها یا شکستن آنها خودداری کند. اگر فرد قربانی کننده مرتکب این امور شود، قربانی او درست است؛ امّا از امر خدا و رسول خدا نافرمانی کرده است.

ابن قدامه (رحمه الله) در کتاب المغنی (۱۱/۹۶) میگوید: «اگر این کار را انجام داد (موها وناخن‌ها را گرفت) استغفار کند؛ و اجماع علماء برآن است که هیچ فدیه‌ای بر گردن او نیست، چه عمداً انجام داده باشد و چه سهواً.»

بهترین قربانی

مستحب است که حیوان قربانی، قوچ نر شاخ داری باشد که رنگ آن سفید، و اطراف چشمانش و پاهایش سیاه باشد؛ این بهترین قربانی است که رسول اکرم(صلی الله علیه و سلم) مستحب دانسته و آن را – طبق احادیث صحیح وارد شده- ذبح نموده‌اند.(۲۵)

روش صحیح ذبح کردن

از انس (رضی الله عنه) روایت است که فرمود: « ضَحَّى رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) بِکَبْشَینِ أَمْلَحَینِ أَقْرَنَینِ قَالَ وَرَأَیتُهُ یذْبَحُهُمَا بِیدِهِ وَرَأَیتُهُ وَاضِعًا قَدَمَهُ عَلَى صِفَاحِهِمَا قَالَ وَسَمَّى وَکَبَّرَ.» «رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) را دیدم که دو قوچ شاخ داری که رنگ سیاه و سفید داشتند، با دست خود برای قربانی، ذبح نموده و به هنگام ذبح فرمودند:(بسم الله والله اکبر)» انس (رضی الله عنه) میگوید: «من دیدم که در موقع ذبح پای خود را بر پهلوی گردن آنها گذاشتند و «بسم الله والله اکبر» گفتند.»(۲۶)

همچنین امام مسلم در صحیحش روایت کرده است که همانا رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) به عایشه(رضی الله عنها) فرمودند: (« یا عَائِشَةُ هَلُمِّى الْمُدْیةَ ». ثُمَّ قَالَ « اشْحَذِیهَا بِحَجَرٍ ». فَفَعَلَتْ ثُمَّ أَخَذَهَا وَأَخَذَ الْکَبْشَ فَأَضْجَعَهُ ثُمَّ ذَبَحَهُ ثُمَّ قَالَ « بِاسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنْ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ». ثُمَّ ضَحَّى بِهِ.) «ای عائشه چاقو را بیاور.» سپس فرمودند: «آن را با سنگ تیز کن.» عایشه (رضی الله عنها) چاقو را تیز کرد. رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) چاقو را برداشتند و قوچ را به پهلو خوابانیدند و ذبح کردند و سپس فرمودند: « بنام الله؛ پروردگار این قربانی را از محمّد وآل محمّد وامّت محمّد بپذیر. » و سپس قربانی کردند.

دو حدیث گذشته نشانگر استحباب بر پهلو خوابانیدن گوسفند در هنگام ذبح هستند. خواباندن گوسفند بر پهلوی چپ و قرار دادن آن بطرف قبله مورد اتّفاق همه علماء است. همچنین این احادیث دلالت بر این دارند که شخص ذبح کننده چاقویش را تیز کند و «بسم الله(۲۷) و الله اکبر» بگوید و به وسیله قطع کردن دو رگ کلفتِ دو طرف گردن، خون قربانی را جاری کند. سپس میگوید: « اللهم تقبل من (فلان) و آل (فلان).» «پروردگارا از این قربانی از (فلانی)و (خانواده فلانی) بپذیر.» و پاهایش را روی کناره گردن حیوان قرار میدهد تا ذبح آسانتر انجام شود.

شیخ ابن عثمین (رحمه الله) میفرماید: «هنگامی که دو رگ کلفت در دو طرف گردن حیوان قطع شد، گوشتِ حیوان حلال گشته است؛ اگر چه حلقوم و نای حیوان قطع نشده باشد. برای اینکه هیچ دلیلی بر لزوم قطع کردن حلقوم و نای نیست.»(۲۸)

و سنّت رسول اکرم(صلی الله علیه و سلم) اینست که ذبح حیوان قربانی در محلّ «مصلی عید» انجام شود.(۲۹)

وکالت دادن در قربانی

گرفتن وکیل و نماینده در سر بریدن حیوان قربانی جایز است،شخص قربانی کننده می تواند شخصی را از طرف خود به عنوان وکیل برای سر بریدن و تقسیم قربانی تعیین کند.(یعنی این کارها را به او محوّل سازد) و این عمل در بین تمامی اهل علم جایز است و هیچ خلافی در آن نیست.

یک نکته مهمّ:

اگر در شکم حیوان قربانی جنینی باشد، حکم آن چیست؟

از ابی سعید (رضی الله عنه) روایت است که فرمود:« سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) عَنِ الْجَنِینِ فَقَالَ « کُلُوهُ إِنْ شِئْتُمْ». وَقَالَ مُسَدَّدٌ قُلْنَا یا رَسُولَ اللَّهِ نَنْحَرُ النَّاقَةَ وَنَذْبَحُ الْبَقَرَةَ وَالشَّاةَ فَنَجِدُ فِى بَطْنِهَا الْجَنِینَ أَنُلْقِیهِ أَمْ نَأْکُلُهُ قَالَ « کُلُوهُ إِنْ شِئْتُمْ فَإِنَّ ذَکَاتَهُ ذَکَاةُ أُمِّهِ »(۳۰) (از رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) درباره جنین پرسیدم، رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) فرمود: «اگر دوست داشتید آن را بخورید.») و در روایت دیگر (گفتیم: ای رسول خدا همانا ما شتری را نحر یا گاو و گو سفند را ذبح میکنیم و در شکم آنها جنین است؛ آنرا بخوریم یا بیرون بیندازیم؟ فرمود: « اگر خواستید آن را بخورید. همانا ذبح حیوانِ مادر، ذبح جنین هم محسوب میشود.»

چگونگی توزیع گوشت قربانی

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) در ابتدا از ذخیره کردن گوشتهای قربانی بیش از سه روز نهی کرد و سپس آن را جایز دانستند.

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: « إِنَّمَا نَهَیتُکُمْ مِنْ أَجْلِ الدَّافَّةِ الَّتِى دَفَّتْ فَکُلُوا وَادَّخِرُوا وَتَصَدَّقُوا »(۳۱) «همانا شما را از ذخیره کردن گوشت قربانی بخاطر ورود صحرانشینان فقیر به مدینه نهی کردم،پس (از این به بعد می‌توانید) بخورید و ذخیره کنید و صدقه دهید.»

و در روایتی دیگری: «کلوا و أطعموا وادّخروا» «بخورید و اطعام دهید و ذخیره کنید.» و در روایتی دیگر نزد مسلم، این چنین آمده است: «کلوا و اطعموا واحبسوا و ادّخروا» «بخورید و در راه خدا به نیازمندان بدهید و ذخیره کنید.»

با استناد به این احادیث…

برای خانواده قربانی کننده مستحبّ است که ازگوشت قربانی بخورند و برای خودشان ذخیره کنند و مقداری از آن هدیه بدهند و مقداری از آن به فقرا و نیازمندان صدقه دهند؛ و در شرع هم برای هر کدام از امور بالا ( ذخیره کردن – هدیه دادن – صدقه ) مقدار مشخّصی تعیین نشده است.(یعنی بستگی به خود صاحب قربانی دارد که گوشت آن را چگونه توزیع کند.)

از فروش گوشت قربانی و دادن دستمزد قصّاب از آن نهی شده است.

سیدنا علی (رضی الله عنه) میفرماید:« أَمَرَنِى رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) أَنْ أَقُومَ عَلَى بُدْنِهِ وَأَنْ أَتَصَدَّقَ بِلُحُومِهَا وَجُلُودِهَا وَأَجِلَّتِهَا وَأَنْ لاَ أُعْطِىَ الْجَازِرَ مِنْهَا (شیئاَ). قَالَ « نَحْنُ نُعْطِیهِ مِنْ عِنْدِنَا »(۳۲) «رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) مرا امر نمودند تا کارهای شتر قربانی را انجام دهد و اینکه گوشت و پوست و پشم آن را صدقه دهم و از آن چیزی(دستمزد) به قصاب ندهم.» ومیفرماید: « همانا مزد قصاب را از خود پرداخت میکردیم.»

امام شوکانی(رحمه الله) میفرماید: «از جمله (وأن لا أعطی الجازر منها شیئاً) در این حدیث ممکن است اینگونه برداشت شود که از حیوان قربانی شده بهیچوجه چیزی به قصّاب داده نشود، اما منظور این حدیث، این است که از حیوان قربانی بعنوان دستمزد چیزی به قصّاب داده نشود؛ امّا به غیر از آن (بعنوان صدقه یا هدیه) اشکالی ندارد.»

امام قرطبی(رحمه الله) میفرماید: «با استناد به این حدیث پوست وپشم قربانی فروخته نمیشود؛ چون جزئی از گوشت است و دادن پوست وپشم به قصاب بعنوان دستمزد حکم فروش دارد و اتّفاق همه علماء بر این است که گوشت و پوست و پشم حیوان قربانی فروخته نمیشود و فروش آن ممنو ع است.»(۳۳)

حکم صدقه دادن قیمت حیوان بجای قربانی کردن آن

جایز نیست. از رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) و اصحاب گرامیش روایت نشده است که این کار را انجام داده باشند؛ بلکه همه آنها قربانی میکردند و اگر پرداخت قیمت بجای قربانی بهتر و درست بود، آن را انجام میدادند. و… بهترین هدایتها و راهها، هدایت و راه رسول الله (صلی الله علیه و سلم) است.

حکم انتقال گوشت قربانی وذبح آن خارج از شهر قربانی کننده چیست ؟

هیچ دلیلی بر ممنوعیت انتقال گوشت قربانی و ذبح آن خارج از شهر قربانی کننده از رسول اکرم(صلی الله علیه و سلم) وارد نشده است. و همانطورکه میدانید اکثر مردم در شهر خودشان قربانی میکنند و اگر برخی خارج از شهر خود قربانی کنند، بیم از بین رفتن این عبادت و شعار الهی وجود ندارد.

امام شافعی(رحمه الله) میفرماید: «خوردن گوشت قربانی مستحب و اطعام دادن آن (به دیگران) واجب است.» معلوم است هرگاه مستحبّات با واجبات و مصالح بزرگتر تعارض پیدا کند، همانا جایز است برای رسیدن به مصالح بزرگتر، مستحبّات را ترک کرد و این مسئله نزد اهل علم معروف ومشهور است.

و بدان که همانا بزرگترین هدف دین اسلام از قربانی، اطعام وغذا دادن (به فقرا) است؛ و نهی رسول الله (صلی الله علیه و سلم) از ذخیره کردن قربانی بیش از سه روز به سبب فقر ونیازمندی دیگران دلیلی بر همین امر مهمّ است؛ و هنگامی که فقر برطرف شد، نهی از ذخیره کردن بیش از سه روز نیز برطرف شد. مطمئناً با کمک (و فرستادن گوشت قربانی) به شهرها و روستاهای آسیب‌دیده از زلزله و سیل و طوفان، بیشتر مقصد دین محقّق میشود.

حکم مسلمانی که توانایی قربانی ندارد

رسول الله (صلی الله علیه و سلم)از طرف آن عدّه از امّتش که توانایی و استطاعت ندارند، قربانی نموده‌اند؛ تا آنها هم از اجر و ثواب قربانی بی‌نصیب نمانند.

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) در هنگام ذبح یکی از قوچ‌ها فرمودند: « بِسْمِ اللَّهِ وَاللَّهُ أَکْبَرُ هَذَا عَنِّى وَعَمَّنْ لَمْ یضَحِّ مِنْ أُمَّتِى»(۳۴) «بسم الله و الله اکبر. پروردگارا ! این از طرف من و هرکس از امّتم که قربانی نکرده است.»

خواننده عزیز…

در ادامه توجه شما را جلب می‌کنم به برخی از سؤالاتی که در این باره از عدّه‌ای از علماء و مشایخ پرسیده شده و ایشان جواب داده‌اند.

سوال اوّل

من و همسرم بهمراه پدرم در یک خانه زندگی می‌کنیم، اگر یک قربانی را در روز عید قربان انجام دهم، آیا برای همه ما کافیست؟

ج: همانطوریکه ذکر کردی، قربانی کردن یک حیوان برای انجام دادن سنّت برای شما و پدرت و هسرت و همسر پدرت و اهل خانواده کافی می باشد.

سؤال دوّم

چند روز بعد از عید میتوان قربانی کرد؟

ج: روزهای قربانی ۴ روز است. روز عید (دهم ذی الحجّه) و سه روز بعد از آن و با غروب روز چهارم وقت قربانی تمام می‌شود.

سؤال سوّم

دارای دو خانواده(همسر) هستم، که هر کدام آنها در خانه‌ای مستقل زندگی می‌کنند، آیا یک قربانی برای هر دو کافیست؟

ج: یک قربانی برای شما کافیست، در صورتیکه صاحب خانه یکی باشد. اگر در هر خانه یک قربانی بطور جداگانه انجام دهی، بهتر است.

سؤال چهارم

آیا شکستن استخوانها و شاخ حیوان قربانی بعد از ذبح جایز است؟

ج: شکستن استخوانها و شاخ‌های حیوان قربانی بعد از ذبح اشکالی ندارد.

سؤال پنجم

آیا جایز است حیوانی که قیمت آن هنوز پرداخت نشده است، ذبح کرد و بعد از مدّتی قیمت آن را پرداخت کرد؟

ذبح کردن آن جایز است. اگرچه پرداخت قیمت آن تا بعد از ذبح به تأخیر بیفتد.

سؤال ششم

برّه‌ای که دُمِ آن از کوچکی قطع شده است، به قصد اینکه بیشتر چاق شود، آیا برای قربانی وعقیقه جایز است؟

ج: قربانی کردن حیوانی که دم آن قطع شده جایز نیست، نه در قربانی نه در عقیقه. امّا اگر از ابتدا دم نداشته باشد، اشکالی ندارد. حکم آن مانند شاخ شکسته و حیوانی که اصلاً شاخ ندارد و حیوانی که گوش آن کوچک یا بدون گوش است، میباشد و حکم تمامی آنها جایز میباشد.

سؤال هفتم

اگر مرد خانه فریضه حجّ را انجام داد وقربانی کرد آیا این قربانی برای خودش و خانوده‌اش که در وطنش هستند، کافیست؟

ج: این قربانی برای خودش کافی می باشد و برای خانواده‌اش قربانی دیگری لازم می‌باشد. امّا اگر همسر ندارد یا اینکه همسر و خانواده‌اش با او در حجّ هستند، این قربانی کافی می‌باشد.

سؤال هشتم

چه کسانی مستحقّ گوشت قربانی هستند؟

ج: صاحب قربانی میتواند برای استفاده خود و خانواده از آن بردارند و سپس به فقرا جهت رفع نیاز روز عید و به اقارب جهت ارتباط خویشاوندی (صله رحم) و به همسایگان و دوستان جهت محکم کردن اخوّت و برادری، بدهند. بهتر است که گوشتها را در همان روز اوّل عید توزیع نماید تا بدینوسیله دل فقرا و دوستان و خویشاوندان را شاد نماید.

سؤال نهم

آیا دادن گوشت قربانی به کافر جایز است؟

ج: بله جایز است.

سؤال دهم

طبق حدیث « من أراد أن یضحی… فلا یأخذ من شعره و لا بشرته و لا اظافره…»کسی که می‌خواهد قربانی کند، نباید مو و ناخن خود را بگیرد، آیا این شامل خانواده او هم میشود؟

ج: این نهی فقط خاص کسی است که قربانی می کند. امّا بر خانواده او لازم نیست. بنابر اصل بر آن جواز است و هیچ دلیلی بر خلاف اصل نیست.

سؤال یازدهم

آیا دادن شکمبه و پوست و دست و پای حیوان به قصّاب جایز است؟

ج: اگر به عنوان دستمزد نباشد، اشکالی ندارد. در صورتی که فقیری مستحقّ‌تر از او هست به آن فقیر داده میشود.

سؤال دوازدهم

آیا برای مرده هم قربانی انجام می‌شود؟

ج: قربانی فقط برای زنده‌ها سنّت است ، و برای مرده سنّت نیست. و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) برای مرده‌ها قربانی نکرده است. و بدین خاطر این امر مشروعیت ندارد.

 منبع:najm.af
Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, | 12:41 AM | نویسنده : بريالي محمدي

د کابل سرکونو یوه ځوانه نجلۍ ووژله

Posted: 21 Oct 2012 09:41 PM PDT

سعد عمار

بچیه، خیر دی لږ تیز ولاړ شه…. لور مې د مرګ او ژوند سره لاس او ګریوان ده. زړه ښځه شاته سیټ کې د خپلې ځوانې لور لاسونه مښي او وار په وار غږونه پرې کوي.

د موټر چلونکی ډیر ورخطا ښکاري، ځوانه نجلۍ ساه نشي اخیستی او مور یې پرې غږونه کوي چې لورې دا دی شفاخانه را نږدي شوه، لږ ځان ټینګ کړه، الله به خیر کړي.

موټر د کابل پر سرکونو تیز ځغلي، د موټر چلونکي زړه هغه وخت وغورځید کله یې چې د لیري نه په یوې څلور لارې کې د موټرو اوږده قطارونه ولیدل.

زړې ښځې ته یې وویل: مور جانې، مخکې لاره بنده ده، یو څو دقیقې باید انتظار وکړو؟

بچیه، که شفاخانې ته ونه رسیږو، لور به مې مړه شي، د خدای لپاره، زر زر مو شفاخانې ته ورسوه.

زړې ښځې په زاریو خپلې لور ته غږونه کول: لورې، لږ صبر وکړه، دا دی شفاخانه را نږدي شوه، اوو خدایه، ته مې لور روغه کړي، خدایه زر مو شفاخانې ته ورسوي.

موټر څلور لارې ته ورسید او یو اوږد قطار کې ودرید، څلور لارې کې یوازې یوه لار خلاصه وه، نورو ته ترافیکي پولیس او ځینې نور چې شخصي لباس کې وو او لاسو کې مخابرې نیولي وي ولاړ وو، هرې خوا یې منډې وهلي او خلکو ته یې کنځلي کولي چې مه خوځیږئ او ځاي پر ځاي ودریږئ.

لږه شیبه وروسته، زړې ښځې یو ځل بیا موټر چلونکي ته وویل: بچیه، شفاخانې ته مو زر ورسوه، د لور وضعه مې خرابیږي.

موټر چلونکی: مورجانې، لاره بنده ده، فکر کوم، کوم وزیر یا بل لوړ چارواکی به تیریږي.

دې وخت کې د ځوانې نجلۍ بدن حرکت پریښود او زړه ښځه په چیغو شوه، موټر چلونکی لا نور هم ورخطا شو، غوښتل یې دې خلکو سره مرسته وکړي، خو شاته او مخکې یې په لسګونو موټر ولاړ وو.

موټر چلونکی موټر نه ښکته شو، اخوا دیخوا یې منډې ووهلي، خو ناهیلی بیرته راستون شو، ساه یې بنده بنده کیده، زړې ښځې چې چیغې وهلي، ورته یې وویل: مور جانې، ټولې لارې بندې دي، خلک وایې چې کوم لوړ پوړی چارواکی تیریږي!

زړه ښځه: یا خدایه، لور مې وژغوره، یا خدایه داسې چارواکي رانه واخلي چې لارې را باندې بنده وي، یا خدایه، ته شاهد یې چې دا چارواکي زما د لور وژونکي دي.

 
Inspired by a true story occurred in Kabul

منبع: اصلاح آنلاین

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

  • دانلود فیلم
  • قالب وبلاگ
  • سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ